BBCkurdish
 
17 آذر 1391برچسب:, :: 1:18 ::  نويسنده : رضارشيد
هنوز هستند پسرانی که بوی مردانگی می دهند
در دستانشان عزت یک مرد ، یک مرد واقعی لمس می شود
اهل ناموس بازی نیستند !
می شود روی حرف و قول هایشان حساب کرد ...
هنوز هم هستند دخترانی كه تنشان بوی محبت خالص می دهد
بكرند
نابند
لمس نشده اند
آری ، هنوز هم هستند ! نادرند ! كمیاب اند ! پاك اند !
هنوز آدم هایی از جنس فرشته پیدا می شود ، هستند !
نادرند ! كمیاب اند !
اما هستند ...

هنوز هستند پسرانی که بوی مردانگی می دهند
در دستانشان عزت یک مرد ، یک مرد واقعی لمس می شود
اهل ناموس بازی نیستند !
می شود روی حرف و قول هایشان حساب کرد ...
هنوز هم هستند دخترانی كه تنشان بوی محبت خالص می دهد
بكرند
نابند
لمس نشده اند
آری ، هنوز هم هستند ! نادرند ! كمیاب اند ! پاك اند !
هنوز آدم هایی از جنس فرشته پیدا می شود ، هستند !
نادرند ! كمیاب اند !
اما هستند ...

*saman*
17 آذر 1391برچسب:, :: 1:18 ::  نويسنده : رضارشيد
مژده بده! مژده بده! یار پسندید مرا
سایه ی او گشتم و او برد به خورشید مرا

جان بلا دیده منم، گریه ی خندیده منم
یار پسندیده منم، یار پسندید مرا

کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز
کان صنم قبله نما خم شد و بوسید مرا

پرتو دیدار خوشش تافته در دیده ی من
آینه در آینه شد دیدمش و دید مرا

آینه خورشید شود پیش رخ روشن او
تا به نظر خواه و ببین ک آینه تابید مرا

گوهر گم بوده نگر تافته بر فرق فلک
گوهری خوب نظر آمد و سنجید مرا

نور چو فواره زند بوسه بر این باره زند
رشک سلیمان نگر و هیبت جمشید مرا

چون سر زلفش نکشم سر ز هوای رخ او
باش که صد صبح دمد زین شب امید مرا

پرتو بی کیف منم جان رها کرده تنم
تا نشوم سایه ی خود باز نبینید مرا
17 آذر 1391برچسب:, :: 1:18 ::  نويسنده : رضارشيد

ناله ی برگهای پاییزی در زیر پای من



جیغ باد پاییزی نوازش من



گریه ی آسمان پاییزی همدم من



من پاییزی تو پاییزی او پاییزی



زیر درختان زرد پاییزی با تو پاییزی



با توام ای زیبای پاییزی



چه کنم بی تو در این روزهای پاییزی



تو در آسمان بهاری و من در این زمین پاییزی



بی تو من پاییز پاییزم



کاش شعر پاییزی مرا می شنیدی



کاش روی زرد پاییزی ام را میدیدی



و کاش دستان سرد پاییزی ام را می گرفتی



ای پاییز دوست داشتنی من



بی تو هیچم بی تو پاییزم
Photo: ‎ناله ی برگهای پاییزی در زیر پای من

 

 جیغ باد پاییزی نوازش من 

 

گریه ی آسمان پاییزی همدم من

 

من پاییزی تو پاییزی او پاییزی

 

زیر درختان زرد پاییزی با تو پاییزی

 

با توام ای زیبای پاییزی

 

چه کنم بی تو در این روزهای پاییزی

 

تو در آسمان بهاری و من در این زمین پاییزی

 

بی تو من پاییز پاییزم

 

کاش شعر پاییزی مرا می شنیدی

 

کاش روی زرد پاییزی ام را میدیدی

 

و کاش دستان سرد پاییزی ام را می گرفتی

 

ای پاییز دوست داشتنی من

 

بی تو هیچم بی تو پاییزم‎

17 آذر 1391برچسب:, :: 1:18 ::  نويسنده : رضارشيد
برات پيش اومده وقتي پاي تلفن بايد خداحافظي کنيد
اما هنوز دلتون ميخواد صداشو بشنويد
يهو ميگيد راستي؟!
...
ميگه : جانم...؟!
آروم ميگي : دوســـتـــت دارم
اونم میگه منم دوست دارم عشقم

آخ .... که اين چند ثانيه آخر چقدر مي چســـــبـــه

برات پيش اومده وقتي پاي تلفن بايد خداحافظي کنيد
اما هنوز دلتون ميخواد صداشو بشنويد
يهو ميگيد راستي؟!
...
ميگه : جانم...؟!
آروم ميگي : دوســـتـــت دارم
اونم میگه منم دوست دارم عشقم

آخ .... که اين چند ثانيه آخر چقدر مي چســـــبـــه

________________________________________________
 *** mo0orche ***
17 آذر 1391برچسب:, :: 1:18 ::  نويسنده : رضارشيد
می دانم !!!
می دانم روزی فرا خواهد رسید
که با
بوسه تو
بیدار می شوم ...
این روز هرزمان که می خواهد باشد ...
فقط باشد !!!
می دانم !!!
می دانم روزی فرا خواهد رسید
که با
بوسه تو
بیدار می شوم ...
این روز هرزمان که می خواهد باشد ...
فقط باشد !!!
_____________________________________________

*** mo0orche ***
17 آذر 1391برچسب:, :: 1:18 ::  نويسنده : رضارشيد
تو را دوست دارم مثل لحظه های کودکــــــــی ام
مثل رویاهای شیرین نوجوانـــــــــــــی ام
تو را دوست دارم چون تویی نه کسی دیگر
تو رابه خاطر خودت دوست دارم
بگذار همه چشم ها مرا بدرند.
بگذار همه ی زبان ها مرا دشنام دهند
وهمه ی مردم این سرزمین مرا ســــرزنش کنند.
من،تورا دوست دارم.

تو را دوست دارم مثل لحظه های کودکــــــــی ام
مثل رویاهای شیرین نوجوانـــــــــــــی ام
تو را دوست دارم چون تویی نه کسی دیگر
تو رابه خاطر خودت دوست دارم
بگذار همه چشم ها مرا بدرند.
بگذار همه ی زبان ها مرا دشنام دهند
وهمه ی مردم این سرزمین مرا ســــرزنش کنند.
من،تورا دوست دارم.

*saman*
17 آذر 1391برچسب:, :: 1:18 ::  نويسنده : رضارشيد
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو

پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو

سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو

ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت

آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو

گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم

گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت

سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو

قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد

در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو

گفتم ای دل چه مه‌ست این دل اشارت می‌کرد

که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو

گفتم این روی فرشته‌ست عجب یا بشر است

گفت این غیر فرشته‌ست و بشر هیچ مگو

گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد

گفت می‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو

ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال

خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو

گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست

گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو 

پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو

سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو 

ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت 	

آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو

گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم

گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت 

سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو

قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد 

در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو

گفتم ای دل چه مه‌ست این دل اشارت می‌کرد 	

که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو

گفتم این روی فرشته‌ست عجب یا بشر است 

گفت این غیر فرشته‌ست و بشر هیچ مگو

گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد 

گفت می‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو

ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال 

خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو

گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست 

گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو
17 آذر 1391برچسب:, :: 1:18 ::  نويسنده : رضارشيد

حالا که دیگر دستم به آغوشت نمیرسد و بوسیدنت موکول شده

به تمامی روزهای نیامده.. حالا که هر چه دریا و اقیانوس را

از نقشه جهان پاک کردی مبادا غرق شوم در رویایت

باید اسمم را در کتاب گینس ثبت کنم

تا همه بدانند

- یک نفر

با سنگین ترین بار دلتنگی

روی شانه هایش -

تو را دوست میداشت

Photo: ‎حالا که دیگر دستم به آغوشت نمیرسد و بوسیدنت موکول شده

به تمامی روزهای نیامده.. حالا که هر چه دریا و اقیانوس را

از نقشه جهان پاک کردی مبادا غرق شوم در رویایت

باید اسمم را در کتاب گینس ثبت کنم

تا همه بدانند

- یک نفر

با سنگین ترین بار دلتنگی

روی شانه هایش -

تو را دوست میداشت

*saman*‎

پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:"رضاسيدرشيد", :: 2:15 ::  نويسنده : رضارشيد
ساقيا بؤكوئ ده جي بؤكوئ ده جي؟ تؤش له به رئه وملهورانه مل كه جي؟ تؤش به ره نك وبؤي ئه وان خواردت فريو! _ جاوي تؤشي هه ل فريواندزيروزيو؟!
کودکی که بایدبرای زنده ماندن بخندد+عکس

کودکی که بایدبرای زنده ماندن بخندد+عکس

بیشتر مادرها، قلقلک دادن فرزندانشان را کاری جالب می دانند که تنها جنبه سرگرمی دارد، اما برای ....

ادامه مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان BBCkurdish و آدرس bbckurdi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 245
بازدید کل : 41277
تعداد مطالب : 84
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1